خرید کتاب دشمن عزیز جین وبستر

خرید کتاب دشمن عزیز جین وبستر انتشارات قدیانی. متن کتاب دشمن عزیز ادامه داستان بابالنگ دراز می باشد. شما حتما خلاصه ای از کتاب یا فیلم آن که شخصیت های دشمن عزیز از آن گرفته شده اند را دیده اید.

اگر علاقمند به خواندن این کتاب هستید می توانید با فشردن دکمه خرید آن را از ما تهیه نمایید تا در سریع ترین زمانم ممکن بدست شما برسد.

کتاب دشمن عزیز

جین وبستر

انتشارات قدیانی

 « رمانی دیگر از شخصیت های بابالنگ دراز »

متن کامل کتاب دشمن عزیز با ترجمه ای روان

برای خرید کتاب دشمن عزیز با ترجمه ای روان آن را به سبد خرید خود اضافه نمایید.

جین وبستر نویسنده آمریکایی و نویسنده کتاب معروف بابا لنگ دراز است.

او در کتاب دشمن عزیز به ادامه کتاب بابالنگ دراز می‌پردازد…

بعد از ازدواج جودی ابوت و جرویس پندلتن ! مادام لیپت ، مدیر نوانخانه را از کار اخراج و دوشیزه سالی مک براید دوست صمیمی جودی ابوت را جایگزین آن کرد.

این کتاب شامل نامه های مک براید به جودی ابوت در مورد اتفاقات نوانخانه است…

منظور از نام کتاب هم ، دکتر رابین مک‌ری پزشک نوانخانه‌است که دوشیزه مک براید برای لج و لجبازی این نام را روی او نهاده‌است.!

در یکی از نامه های سالی مک براید می خوانیم که :

جودی ‌جان:

دکتر رابین مک ری امروز عصر به اینجا سر زد تا با رئیس جدید نوانخانه بیشتر آشنا شود. لطفاً وقتی که برای دیدار بعدی به نیویورک آمد او را به شام دعوت کن تا خودت با چشمان خودت ببینی شوهرت چه دسته گلی به آب داده است.

آقای جرویس وقتی می‌خواست به من بقبولاند که مزایای رئیس شدن من مراوده‌ی روزانه با مرد خوش‌برخورد و عالم و جذابی چون دکتر مک ری است، اشتباه می‌کرد.

او بلندقد و لاغر با موهایی جوگندمی و چشمانی سرد و خاکستری است. در مدت یک ساعتی که با من بود (و من خیلی شاد بودم) حتی سایه‌ی ‌لبخندی کوچک هم لبانش را روشن نکرد. آیا سایه می‌تواند روشنی بدهد؟ احتمالاً‌ نمی‌تواند، اما به‌هرحال این مرد را چه می‌شود؟ نکند جرمی سنگین مرتکب شده یا کم‌حرفی‌اش ناشی از طبیعت اسکاتلندی اوست؟ او به اندازه‌ی یک سنگ قبر قابل معاشرت است.

از قضا آقای دکتر،‌ همان‌قدر از من خوشش می‌آید که من از او. او فکر می‌کند من سبک و بی‌منطق هستم و مرا برای این مقام نالایق می‌داند. مطمئنم تا الان از طرف او نامه‌ای به آقای جرویس رسیده که فوراً مرا اخراج کند. ما حتی در حین گفت‌وگو نتوانستیم با هم کنار بیاییم. او به‌طور گسترده و با لحنی فیلسوفانه از مضرات زندگی پرورشگاهی کودکان بی‌سرپرست سخن می‌گفت و من با بی‌خیالی از آرایش تازه‌ی مو که بین دخترانمان رواج یافته و زیاد هم قشنگ نیست،‌ تأسف می‌خوردم !

برای دیدن و خرید بهترین رمان ها از کتابسرای افشین کلیک کنید.